#به قلم خودم
سلام آقای من، آنجاکه بارانی روی خاک باشد،انگور روی تاک، سرسبزی درخت، اوای ماه ومه،سجاده ی ترمه،عطر ملیح سیب،یا یک حس غریب،هرجا که بوی تازه گی،یاشور زندگی،حس پروانگی،هرجاکه صوت قران،نورایمان،لبخندپاکان باشد…بی شک ردپای توآنجاست،توعبورکرده ای تقدس بخشیده ای…. ای نور بی نهایت،کاش از کوچه غبارگرفته دلم عبورکنی.بغض نبودنت راچگونه واکنم که شکسته ترین دل عاشقی است که حضور معشوق رامی داند ودیدنش نتواند.چه دردی است که حجاب ندیدنت باشم ودر حسرت دیدار..انجاکه نمازصبحت را اقامه میکنی که کاینات هم تسبیح رابه نمازت گره زدند،رخ بتاب ای آفتاب، که دلهازیر پرتونگاهت جوانه زند ودنیا به لبخندتو ازدرد وستیزوفلاکت رهاشود …اغثنی…ادرکنی…
دانشجوی شهید محمدباقر رادمردیان
نام پدر:طهماس
محل شهادت:اسلام آباد
تاریخ تولد:۱۳۴۶
نام دانشگاه:صنعتی شریف
محل تولد:خرم آباد
رشته تحصیلی:مهندسی شیمی
تاریخ شهادت:۶/۵/۱۳۶۷
قسمتی از زندگینامة شهید:
شهید رادمردیان به سال ۱۳۴۶ در روستای دره سبز علیای بخش چغلوندی از توابع شهرستان خرم آباد در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود .در سال ۱۳۵۱ وارد دبستان شد و تا چهارم ابتدایی در زادگاهش ماند و بعد به همراه خانواده به محله ای در جنوب خرم آباد به نام اسبستان مهاجرت نمودن ، و کلاس پنجم را در این محله پشت سر گذاشت .دوران راهنمایی را در مدرسه شهرام حافظی و دبیرستان را در شهرستان خرم آباد طی کرد و در سال ۱۳۶۵ موفق به اخذ مدرک دیپلم ریاضی شد.در همان سال در کنکور سراسرری شرکت کرد و با رتبة ۳در منطقه ۱۸۰ کشور قبول گردید اما به جهت حضور درجبهه و علاقه وافر به جهاد در راه خدا،از حضور در دانشگاه خودداری نمود. در سال ۱۳۶۶ مجددا در کنکور سراسری شرکت و با رتبه ۲۰۰ در رشته مهندسی شیمی (صنایع گاز)دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد . بعد از دو ترم بار دیگر سنگر علم را ترک کرد و راهی جبهه گردید .
وی پس از فداکاریها و جانفشانیهای بی دریغ به تاریخ ۶/۵/۱۳۶۷ در عملیات مرصاد شربت شیرین شهادت را نوشید و به لقاء الله پیوست و پیکر پاکش در گلزار شهدای شهرستان خرم آباد به خاک سپرده شد
سلام من زینب رادسریان هستم هدف من از انتشار این مطلب زنده نگه داشتن یاد شهداست ودر این میان شهدای دانشجو مورد توجه جوانان هستند خصوصا شهید رادمردیان که بارتبه عالی ودر بهترین دانشگاه مشغول تحصیل بودند وبرای رسیدن به اهداف والای انسانی همه را رهاکردند…به گفته خود ایشان اگر درجنگ تحمیلی هم شهادت قسمت نمی شد به لبنان وفلسطین می رفتند به شوق حمایت از مظلومان وشهادت..اما من می گویم شهید رادمردیان نخبه ای بودند که اگر دراین سالها هم زنده بودند قطعا از برجسته ترین دانشمندان بودندودراین خاک پاک شهادت انتظار بهترین هارا می کشد.درودبر استان پاک شهید رادمردیان وخداوند خانواده همه شهدا را حافظ باشد وما سعی کنیم قدر دان ایثارشان باشیم… و
.
سلام برتو که سرباز همه ی سنگرها بودی..علم،دفاع، عشق به ولایت…
شهید راه ولایت با تحصیلات کارشناسی ارشد مهندسی هسته ای ،از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی و تشکیل سپاه به عضویت سپاه در آمد و درجه نظامی سرتیپ پاسدار را داشت.
با تشکیل واحد تحقیقات ویژه اتمی (تیم ۳۲) در سال ۱۹۸۳ در مرکز تحقیقات سپاه پاسداران ، فخری زاده از همان ابتدای تشکیل در این مرکز فعالیت خود را شروع کرد.
محسن فخری زاده از سال ۱۹۹۲ بعنوان عضو هیئت علمی دانشکده فیزیک دانشگاه امام حسین سپاه، امکانات این دانشگاه را در جهت تحقیقات هسته ای بکار گرفت و سپس رییس دانشگاه صنعتی مالک اشتر شد. او رییس سازمان پژوهش و نوآوری دفاعی (سپند) بود.
لازم به ذکر است نام محسن فخریزاده به عنوان یکی از پنج شخصیت ایرانی که در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریه آمریکایی فارین پالیسی منتشر شده است.
نام فخریزاده تحت عنوان دانشمند ارشد وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و رئیس پیشین مرکز تحقیقاتی فیزیک (PHRC) در تاریخ ۲۴ مارس ۲۰۰۷ میلادی، در فهرست تحریم شدگان ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل قرار گرفت.
محسن فخریزاده تنها دانشمند هستهای ایرانی است که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی نام او را مستقیما در شو تبلیغاتی سال گذشته خود به زبان آورد و مدعی شد روی برنامه تسلیحاتی اتمی کار میکرده است.
محسن فخری زاده از دانشمندان موثر و رده بالای حوزه تحقیقات علمی در کشور بوده است.
ترور این دانشمند حوزه موشکی کشور در منطقه آبسرد دماوند (استان تهران) اتفاق افتاده است و پس از حادثه متاسفانه تلاشها برای احیای این شخص به نتیجه نرسیده و این دانشمند به شهادت رسیده است.
معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش شهادت این دانشمند بزرگ را به پیشگاه رهبر معظم انقلاب، خانواده آن شهید و عموم ملت ایران تبریک و تسلیت باد
صبحت بخیر مولای من، دوباره جمعه شد وندبه ی یادت میان آتش دلم پاگذاشت ،گلستان غزل شکفت،روشنایی صبح اشاره ی چشم توست به آسمان،دست توسلم به چادر فاطمه،نگاه منتظرم
امروز غبار می گیرم ازتمام لحظه های بی توبودن،ودست می شویم ازغیرتوسرودن، مدت هابود گل دعایم برایت، لای دفتر ورق شده دلم خشکیده بود
این صبح ازندبه های عاشقانت نرگسی چیدم تقدیمی نگاهت…الهم واله من والا وعاده من عاداه…به هر جاده که ره می سپری به سلامت، روی هر خاک قدم میگذاری صد وسیزده قافله ی عشق تعظیم کنند پیش پایت، ای یوسف زهرا دل من نابیناست مثل چشمم اگر هنوز هم ناز دارد آمدنت ،رایحه ای ازپیرهن،گرد وغباری…بفرست به کلبه ی حقیر خار ترین دلداده هایت.
.
خداوندا بر درخانه ات امشب آمده ام، دست به دعا، خسته ودلزده از شقاوت گناهانم، جز چتر نگاهت نیست سایبانم، در راه مانده ای اسیر بیابانم، به وقت سختی آمده ام خوب می دانم که ضعیف است نور چراغ ایمانم….توروشن کن دلم،یانور ویا قُدوس،بلّغنی مُنای،اِستَجب لی دُعاءی؟! امشب مناجات حیدر شده گره گشای عقده هایم،دست کشیده ام از آرزوهایم یا غایةَ امال العارِفین
فریاد برمی آرم از عمق جانم که دربند شیطان نمی مانم یا غیاث المُستَغیثین،الهی،سرورمن،صاحب اختیارمن، آیا باورکنم که مرانبخشیده ای؟ حال آنکه توخودبه دیدار ازمن مشتاق تری وهنوز یاری ام می کنی… یارب امشب آمده ام تا دست نیاز برآرم تا بی نیازی ات را به من ومناجات وعباداتم فخر بفروشی..امشب از آستان تو اجابت میخواهم ،عزت وبزرگی ات،بخشش زودهنگامت،عزم مرا بسیارکرده که بمانم یاسَریع الرضا، نیست مراجزبکاء، برکشته ی نینوا…توراقسم به عبادت زهرا، نرانم گرچه خوب می دانم لایق عشق ورزیدن به تونیستم،اما کجابرم دلی راکه خودپروراندی بامهرومحبت بی مثالت،؟!یارب امشب من یاکریم میشوم پر می کشم باتمام دلم به آستان تویاکریم…یارب .الهی وربی من لی غیرک؟! جز آسمان نگاهت نیست دلم راجایی برای بال گشودن،واینک ای ارحم الراحمین بنگربه آستانت آمده قطره اشکی، اه سردی از بُکاءَالفاقدین