?رفته بودم زیارت… حرم ثامن الحجج علیه السلام… یک شب نسبتا شلوغ… هوا خوب بود… مردم تو صحنهای حرم نشسته بودند… کفشامو دادم کفشداری… چشام هوس ضریح داشت… دلم تمنای یک درددل جانانه… سرتا پا مشتاق و… بیشتر »
کلید واژه: "داستان کوتاه"
? یونس نقاش که انگشتر ساز بود و با امام هادی علیه السلام در ارتباط بود . روزی در حالی که از ترس بدنش میلرزید خدمت حضرت رسید و گفت : آقا ! زن و بچه ام را به شما میسپارم ، من باید ازین شهر فرار کنم . حضرت در حالی که تبسمّی بر لب داشتند فرمودند چرا؟ یونس… بیشتر »
بز اخفش میان شاگردان استاد سیبویه مردی بود به نام “اخفش". با این که درس اخفش خوب بود و استادش هم او را دوست داشت اما کسی حاضر نبود دوست و هم کلام اخفش شود و ساعت ها با او درباره ی درس هر روزشان بحث و گفت و گو کند. چون اخفش آدم متفاوتی بود.… بیشتر »