بیست و یکم تیرماه در خاطر مردم ایران یادآور حادثه تلخ و ناگواری است، روزی که در آن دژخیمان حکومت جلاد پهلوی شمار زیادی از مردم مسلمان کشورمان را که به اعتراض علیه فرمان کشف حجاب از سوی رضاشاه مخلوع، در مسجد گوهرشاد مشهد برخاسته بودند به گلوله بستند و عده فراوانی در این هجوم وحشیانهی جنود و مزدوران رژیم فاسد طاغوت به فیض شهادت نائل شدند. به همین مناسبت در تقویم کشورمان 21 تیرماه به نام روز حجاب و عفاف نامگذاری شده است.
.
قیام مسجد گوهرشاد چرا و چگونه اتفاق افتاد؟
۲۱ تیرماه؛ سالروزقیام گوهرشاد و روز عفاف و حجاب
واقعه مسجد گوهرشاد تجمع مردم مشهد در تیر ماه ۱۳۱۴ در اعتراض به قانون تغییر لباس بود که توسط نیروهای رضاخان سرکوب شد.
:fist:️ علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کشف حجاب و کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی (در پی اعتراض به قوانین تغییر لباس) بود.
در ۲۰ تیرماه، درگیری اولیه در مسجد گوهرشاد باعث کشته شدن ۲۰ نفر شد. پس از آن بر تعداد متحصنین افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند.
فردای آن روز در ۲۱ تیرماه و پس از آنکه تلاش نظامیان برای متفرق کردن جمعیت با مقاومت مردم رو به رو شد، راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد بسته و دستور شلیک صادر شد.
بدین ترتیب این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از روسای ادارات مشهد تغییرکردند.
T
وقتي رفتم به داخل مسجد ديدم كه همهجا خون ريخته است، اين طرف و آن طرف پرِ خون بود. چادر زنها، تكهپاره لباسها و كفش و كلاهها بود كه در مسجد ريخته شده بود اما كسي نبود. جلوي كفشكن پر از خون بود.
مردهها را داشتند ميبردند. يك در چوبي بود كه از بس جنازه ريخته بودند رويش و برده بودند پر از خون بود. كمپرسي آوردند و مردهها را بردند در يك گودالي كه كنده بودند ريختند. كساني كه هنوز جان داشتند ولي آنها را هم در كمپرسي ريختند. خلاصه ما هم ديگر به تطهير و تميز كردن و شستشو پرداختيم.
بعد از يك دو روز كه قدغن بود كه كسي به مسجد بيايد و نماز بخواند اين آقاي متولي بزرگ كه ميرزا طاهر بود، ما را صدا كرد كه فلاني بيا اينجا را امضا كن. گفتم چرا امضا كنم؟ بخوان ببينم. گفت نوشته كه در حال بيرون كردن مردم از مسجد، دو، سه نفر خفه شدهاند! گفتم آقا چرا امضا كنم؟ اين همه آدم كشتهاند و من شاهد بودهام. گفت من ميگويم امضا كن. گفتم تو بيخود ميگويي، اگر ميخواهي آنچه را ديدم بنويس تا امضا كنم. خلاصه امضا نكردم.
حاج غلامعلی نخلعی، کفشدار مسجد گوهرشاد
يك روز چراغچي آن زمان برايم تعريف ميكرد كه آن شب رفته بوده كه چراغها را تلمبه بزند سربازي را همراه او كرده بودند. در كنار حوض مسجد پيرزن، شخصي تيرخورده افتاده بود كه آنها را صدا كرد و گفته من شش تومان دارم براي دفن و كفن خودم پسانداز كرده بودهام، آن را برداريد و مرا به آبرومندي دفن كنيد. آن سرباز فوراً پول را گرفت و در جيبش گذاشت و آن شخص را كشت و بعد رفتيم به محراب مسجد پيرزن، آنجا هم يك شخص ديگري افتاده بود كه صد تومان پول داشت و گفت اين را خرج دفن و كفن من كنيد. صد تومان او را هم گرفت و در جيبش گذاشت، تفنگ را دم گوشش برد و شليك كرد و او را كشت