#به_قلم_خودم کجایی نگارم؟به خدا یی که شب را آفرید تا روشنی روز را به رخ کشد,سوگند که دل ها همه مرده است مگر توبیایی وبا نفست زنده شوند!ای حیات وممات دنیا,ضربان جویبارهاوخروش دریاهای متلاطم تو را می خواند …..ودل های رنجیده ازدرد وستم آتشفشانهای خموشی است که حر نفست را می طلبد!باران برای آمدن تو می بارد وزمین به شوق دیدارت جوانه می زند وفصل ها همه تکرار توست تا از یادها نرود که تمام دنیا تویی وبس! قدم هایت همان شقایق ها,لاله هاوپیچک های دربیابان شکفته است وصدایت را قاصدک ها هر اذان صبح به پنجره می کوبند ونماز آیینه تمام نمای رخ زیبای توست….وشیعه بودن همان اقتدای نماز است به حضورت !وعبورت از کوچه ی غریبانه دلم دعای فرج است در روزهای ندیدن تو سلام برتو ای تمام خوبی ها ای لبخند خدا فرزند بنت الهدی ازمن نشو جدا که مرده ام بی محبت شما وزنده ام به نگاه اولیا ه
کجایی ای عزیزترین مخلوق خدا