#به_قلم_خودم خدای من ای معبود سخاوتمند من,شرمسارم از بخشندگی ات ودل گره زده ام به بند بندگی ات.تو مرا هدایت کن که نورتویی ومن بی توظلمتی بیش برخود نیستم !دست هایم به طلب عطوفت تو از بی نهایت مهرت بلند شده اند به درگاهت!چگونه باور کنم رهامی کنی مرا ای ارحم الراحمین حتی اگر بدترین باشم ؟مگرنه اینکه خود ندا داده ای که بازگردم باهر فاصله ای که از تودارم…اکنون من از تو دورم ,فرسنگها..اماتونزدیکتر از من به من !پس ای حافظ آبروی من,تو نزدیک شو ونزدیک تر تامنِ تاریک جوانه زنم در نمناکی اشک دوری ات,وشکفته شوم بر شاخه ی سبز عبادت,لحظه ی ناب زیارت,دست هایم که میرسد به دامانت ….خون می چکد به جای اشک از دیده ی دلم بس که حسرت بودن همیشه را دارم باتو….و با اذان من می روم از سرای خودم تا تو!باز آمده ام ای بهترین,زیباترین,شورآفرین,آغوش باز کن….مرا بپذیر…بپذیر ازمن این تکبیر…الله اکبر ….واگر شد ای خدای مهربان من یکبار,فقط یکبار ازمن رکعتی سجده ای لحظه ای ازنمازم بپذیر که من منتظر نگاه توام باهرتکبیر
مناجات