#به-قلم-خودم
سلام برتو ای مسافر راه کربلا،این روزها پیاده می روی ازنجف،تا حرمین،با یاد گشته ی نینوا…
این غربت کی تمام می شود؟این عشق و دلدادگی مرا از دوست داشتن تو،سیراب نمی کند….این غزل هم بی توسروده شد! این آه، حسرت دیدن…شمع وجودم آب شد،ای نسیم سحر،گذر کن از کوچه ی تنهایی ام ،خاکسترم را، باخودببر!
سلام نگاهت،بر روی ماهت،ای یارشیرین،ای ماه زمین،ای زیباترین آیه قران،ای دردانه ی زهرا(س)….عطر نرگس های کوهسار است،نفس های تو،باران روی خاک خشکیده است نگاهت،ودست های تو ، مسیح دیگراست تا زندگی را در رگ های حیات بدمد!
سلام من به راهی که از آن عبور کرده ای،راهی که در پیش داری…..سلام بر تو ….
تمام دنیای من عشق توست…تمام دنیای من،فدای نگاه تو!
مولای من،تمام دنیا فدای نگاه تو!
امام زمان من!ثانیه ها،لحظه ها،هستی هر چه هست،فدای تو…
بیا که جانم به لب رسیده،برای تو….