#به-قلم-خودم
#زن -زندگی-آزادی
من یک زن هستم،باهمه ی احساسم سختی های زندگی دراین کشور را درک می کنم وهم چنین امنیت وآرامش وپستی وبلندی های بودن درکشوری بسیار متفاوت با تمام دنیا! اما حرفی دارم با همه ی مدافعان حقوق زن:واقعا می خواهید از حقوق زنان دفاع کنید؟پس چرا روی شعاری مانور می دهید که مارا ازخدایمان دورتر کند؟من باهر دردی که دارم ته دلخوشی ام این است که خدایم را دارم،اما انگار دلسوزی(یابهتر است بگویم شعار دلسوزی شما) فقط من را از هستی وهویتم دورتر می کند!چرا روی همسر آزاری وفقر مانور نمی دهید؟چرابه اعتیاد اعتراض نمی کنید ؟چرا برای تنهایی مادران بی فرزند فریاد نمی زنید؟مگر انتهای آرزوی یک زن مادرشدن نیست؟ برای من مهم نیست که به ورزشگاه بروم یانروم،من میخواهم همه جا احترام داشته باشم،در خانه،محیط کار،خیابان و…فکر واندیشه وهویت مراببینند،نه ظاهرم را! من وسیله تبلیغاتی نیستم،یک انسانم واگر خدابه من نعمت زیبایی بخشیده،وظیفه من حفاظت از خودم است،من عروسک خیمه شب بازی نیستم،من زن هستم،وزندگی را همینطور می خواهم : درخانه باشم،ساده چون بانوی سادات زهراس،واگر بیرون ازخانه باشم همان راه رابروم که خدانشانم داده،نه بیراهه ای که شمافریادش می زنید!؟ اینقدر نگویید زن ،زندگی،آزادی، شما خود در اسارت شیطان هستید…بگذار من بگویم زن،زندگی،بیداری،هوشیاری،دین داری،فرزند داری،همسر داری…..زن وقتی زنانگی کند ،آزاد است،نه اینکه بردگی کند، به اسم آزادی! همه ی جمهوری اسلامی یعنی:زن،زندگی آزادی