دلگرمی زندگیم
#به_قلم_خودم
عزیزدلبندم منتظرم روزی برسد لباس سربازی امام زمانت رابپوشی وپیشانی ات را ببوسم وتورا روانه راهی کنم که اولین تقدیمی اش جان است برای مولایی که جهان راصلح می بخشد، ان روز که تومرد شوی، علی را مظهر مردانگی وبخشش،حسین رامظهرعاشقی،حسن رامظهر پاکی ومظلومیت،وفرزندان ایشان راچشمه ی رحمت وموهبتی بدان که خداوند به تو بخشیده،چشمه ای
- که از دامان پاک کوثرجوشیده وعلیه پلیدی ها خروشیده،ای نور دیده هنوز هم امیدی هست اگر تشنه ای باشد که طعم شربت عشق رانچشیده،خداوند حجتی رابرگزیده، مردی از تبار پاکان ونیکان،سرشت زندگی درگرو نگاهش،سیاهی شب سجاده ی بی انتهایش، وسپیده ی صبح افق نگاهش،اوست که روزی از کنارکعبه برمی خیزد،واز دامانش مهربانی وشور می ریزد….آگاه باش او می آید روزی، چون پرستویی که کوچ کرده وباز می آیدیاستاره ای که بدرخشدوتاریکی رابزداید،پس تودر رکاب سپاهش باش،یاوراوباش،سینه زن محرم اوباش،مدافع حرم اوباش،وتشنه کرم او،غصه دار ماتم، او،توخودنباش بی مولا،که هرکس امامش را نداردمرده است،اوست که ازهمه عاشقان دل برده است
- به پسرم حسین، به امید روزی که سرباز امام زمانت باشی
،