خجالت می کشم نگاهت کنم....
#به-قلم-خودم
پیش تو خالی نیست،دست هایم،باتوجوردیگری است، لحظه هایم
بی تو دربند نفس،نفس هایم! فقط از دوری توست، گریه هایم
تویی مرابس،ای فریاد رس ،به دادم رس!که جزتو نخواهم هم نفس
به درگاه تو آورده ام ،درد هایم،اشک هایم،غزل هایم،ترانه هایم
رد قدم های توست اینجا،خاک دلم تکان خورده!
دلیل بودنم تویی،بهانه ی پرسه هایم
کمک کن تابرای تو،پاک باشم ،ای خدای من
هنوزهم اهنگ تورادرد،شعرهایم ،قافیه هایم
ببخش برمن گنه کارم،اما دلم مهر تورا گرفته در آغوش
روشن شده بانگاهت،سیاهی سایه هایم
تونگاهم می کنی هرآنی…،حس میکنم باتمام احساسم!
کنارتوگره خورده زمان،به ساعتها!دقیقه هایم،ثانیه هایم!
خجالت می کشم نگاهت کنم…انگار اینجاتمام دیوار است نقش نگاه تو!
بازهم مرا بخشیدی،به خاطر یک لحظه عشق،حس وحال گریه هایم!