#به-قلم-خودم
پنج شب رسید و جمعه نزدیک است!و دلم به دیدارتونزدیک ترمی شود. این جمعه هم اگر دیدارمان نباشد مولای من!زیباست چون کوتاه کردن فاصله هاست…
ای ماه تابان،ای شمع فروزان،هیچ حجابی نتواند گرمای حضورت را از اهل زمین بردارد،که تو برگزیده ی خدا هستی، تا هستی ببخشی به جان های نا امید،ای تمام امید جهان و جهانیان! دلم سخت گرفته از ندیدنت،و دردم بیشتر ازاین است که تورا دیده باشم نشناخته باشم…شاید توآن عطر افشان شده در گلزارشهیدانی….شاید نشسته ای به فاتحه برسر مزار سلیمانی!شاید غریب بوده ای گاهی میان روضه مادرم…وای خدا نکند ناله ات را شنیده باشم!روز عاشورا،شام غریبان، روضه ی اسیران! ومیان انبوه دلدادگان معتکف، روزه های رجب،موکب های محرم،شادی های نیمه شعبان،سحرهای رمضان، جلسات قرآن…نذرهای بی پایان،اطعام یتیمان،دستگیری درماندگان….میان هرزیبایی نگاهت را می بینم که بر دلم می نشیند،انگار توراخدا آفریده تا صاحب تمام نیکی ها باشی!
درآرزوی توام،پیوسته به یادت،هرلحظه با یادت سرمی کنم ای نگار من.. .تمام دنیای من نگاه توست،مرا از نگاهت بی نصیب مگردان.. .ای امام منتظر که خود نیز به انتظار فرج نشسته ای!
مرا دعا کن که حجابت نباشم، دعایم کن که لحظه ای بی یاد تو در تقویم زندگی ام نباشد،ای دوست، ازمن سلامی به آستان نگاهت،واز تو پیامی به نگاهی ،به دعایی به حال گدایت،اشاره ای برای بخشیدن گناهی،دعوت نامه ای ،سفر کربلایی….