#به-قلم-خودم
سلام برتو ای محبوب من،مراببخش که فراموش کردم تورا،درتمام لحظه هایی که کنارم بودی وندیدم نگاه مهربانت را…
مراببخش که صدایم کردی ودور شدم و دورتر شدم که صدایت را نشنوم…مراببخش که چشمانم رابستم تاروی ماه تورانبینم!
زیبایی اندک دنیارا دیدم وزیبایی بیکران تورانه!!
مراببخش که دیدارت را فراموش کردم….ازبس که دیر آمدم سر قرارِ تو،آشنای همیشگی ام غریبه شدم بی تو با خودم.نگاهم به غیر تورفت آنجاکه تو روبرویم بودی…
ای رب من،خالق من،رازق من،العفو،العفو از تمام بی توبودن ها،از تورستن ها،عهد شکستن ها….برمن ببخش که بودی ونبودم!
بودی وندیدم!مرا صدازدی نشنیدم،اکنون از هرچه غیرتوست بریدم،وبه آغوش مهربان توپناه می جویم ،ای توان ساقه های گندم در برابر باد،ای خروش موج ها در دل آبی اقیانوس،ای فانوس شب های تنهایی شب زنده داران،ای طراوت باران،وتو ای آغاز شکوفایی بهاران!چگونه یادت را فراموش کنم که غیرتو در وجودم مرا نیست ….مرا نیست جزیادتو ،ویاد توکافیست مرا