#به_قلم_خودم دوباره اذان وزید ودلم لرزید,قلبم تپیدونگاهم تاسجاده دوید من دگر من نبودم توشدم,جان برای دیدنت به لب رسید وتوانگارصدایم کردی!من خودم شنیدم نامم را من قدم برداشتم تاکویِ تو,وتوپاسخ دادی باز, سلامم را خواب ازچشمم ربود,اشتیاق دیدنت,… بیشتر »