? آنگاه که نگاهش به ما میافتد ? سوار بر شتر ایستاده بودم پیکی آمد و گفت: «ای ابوحمزه ثمالی! مولایت را اجابت کن.» خود را به سرور و مولایم، امام صادق، رساندم. همین که چشم حضرت به من افتاد فرمودند: «وقتی تو را میبینم احساس راحتی میکنم.»*۱ (به عبارت دیگر… بیشتر »