🌹سلیمانی چگونه سلیمانی شد…
✍با هم رفتیم به محل تولدش. همه جا را نشانمان داد و گفت: ” اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستا برمیگردم و دوباره کار پدرم را انجام میدهم؛ پدرم کشاورز بود؛ تمام این بوتهها را با دست خودش کاشت. دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزش قائل نیست، برای جوانهای روستا مهیّا کنم.”
#مکتب_حاج_قاسم
پسرم حسین یک سالشه، متولد 10/10/98وزمانی که به دنیا اومد، پنج،شش روز توبیمارستان نوزادان بستری شد. پسرم سه روزش بود که تا صبح توبیمارستان کنارش بودم ونزدیک صبح خوابم برد…باصدای تلویزیون پرستارها بیدارشدم.فضای تلویزیون غم انگیز بود پرستارها همهمه می کردن…مجری خبر گفت دیشب روح ملکوتی سردار سلیمانی در سفری که ایشان برای عملیات ضدتروریستی به عراق داشتند….یعنی سردارخودمان؟باخودم گفتم محاله،باورم نمیشه چنین عزیز ارزشمندی ازمیون ما رفته باشه!سرپرستار گریه کرد وگفت کاش خبر مرگ بچه خودم رو می شنیدم نه سردار سلیمانی….!؟!اشک توچشام حلقه زد… چه حرفا که باپسرم دارم،از سردار دلیر انسانیت وشرافت… فرمانده ی لشکر الهی که هرجا بود درحال خدمت به مردم،ناجی انسانیت عصرجدیدونسل امروزیست سردار سلیمانی….باید پسرم بداند که سردار رفت تاحسین من ومادرهای دیگه سرباز سردار باشن وادامه راه سردار رو برن…حسین من باید فدایی حسین فاطمه باشه….باید عشق سردار روبیاموزم به پسرم،باید بدونه از خاک وطن لاله هایی سر بر میارن که بوی فاطمه وعطر یاس نبی، غیرت حیدری و وفای اباالفضل رو دارن سردار،سردار قهرمان،درود به شرافت تو…پسرم سرباز راه توست…….ه
🌹سلیمانی چگونه سلیمانی شد…
✍با هم رفتیم به محل تولدش. همه جا را نشانمان داد و گفت: ” اگر روزی آقا به من اجازه بدهند از شغلم کناره بگیرم، حتماً به روستا برمیگردم و دوباره کار پدرم را انجام میدهم؛ پدرم کشاورز بود؛ تمام این بوتهها را با دست خودش کاشت. دوست دارم برگردم و یک کار درآمدزا از همین بیابان که کسی برای آن ارزش قائل نیست، برای جوانهای روستا مهیّا کنم.”
#ج