#به_قلم_خودم
تنهام نزار ،رفیق تنهایی های من،رفیق تنهای من
توی دستای تومونده دستام ،ای صاحب جونم،دلیل جنونم،پای ذکرت میمونم،بزاربمونم!
نگوقهری بامن،نگوسیاهم،میدونم خراب سابقه ام،اماببین رنگ زردم،دل شکسته ام،بی پناهم،بده راهم. الهی ای پادشاه تمام خوبی ها،قشنگی ها،کجابرم؟بهتر ازتونیست،من اینجاهستم، پای سجاده،لای قران، روی خط دیدارتو انلاین شدم، هنوزهم روشنه،چراغ نگات،فروغ نور حضورت،دلم رو زنده کرده…نزاربمیرم،می خوام بمونم تواین اسمون پربگیرم،یک عمر پیله بافتم دور خودم، نگاه تورو ندیدم، حالا که صدات می کنم،ای نور بتاب به وجودم،من حس می کنم، رویش بال پریدن رو باتو،حس می کنم، تورو همین جا،توی رگ هام!
ازتو نیرو میخوام ،که بشکنم این پیله ی نفس سرکش رو بایک نفس،قو علی خدمتک جوارحی..
..خدایا صدات میکنم زیرلب،یارب،یارب،یارب
منوشفاعت من،بانگات،درد دوری از خودت رو خودت دواکن،یامن اسمه دوا…وذکره شفا
الهی،منو حاجت رواکن به نگاهی!منو بساز ازنو،
اونطور که میخوای، رضوانم تویی، ببخش برمن،گناهم،اشتباهم،کج راهه های رفته ام….یاسریع الرضا،دست به دعا، اشتیاق رهاشدن تو اسمون نگات،
اومدم که سربزارم،بمیرم،نفس اخرم،ذکر نام توباشه، وتعظیم کنم به حضورت که همیشه هستی ای تمام هستی،تنها توهستی
ومی مانی
هستی یعنی، هست بودن برای تو،پس هستم
واسه نگات
واسه بندگی کردن برات