?????
????
???
??
?
#هیچکس_به_من_نگفت ??
#قسمت_چهارم ?
?هیچ کس به من نگفت:
که #رمز_دیدار_شما، پاکی و دوری از #گناه است..
به ما نگفتند که در دیدار علی بن مهزیار اهوازی که بیست سال به انتظار ایستاد تا شما را ملاقات کند به او فرمودی که علت دوری شما از ما، چند #گناهی بود که انجام میدادی. [۱]
و فرمودی که علت در پشت پرده بودن ما، #اعمال_بد_شما_شیعیان است و اگر شما پیمان پاکی که با امامان خود بسته بودید را فراموش نمی کردید، پردهها کنار میرفت. [۲]
کاش به ما گفته بودند که #چشم_پاک، سزاوار سیمای پاک است نه چشمی که به هر کس و ناکس نگاهی انداخته و زلف پریشان دیگران را خیره شده، کجا این چشم میتواند خال مشکین صورت شما را مشاهده کند؟!!
مگر اینکه با باران اشک، آن آلودگیها را شستشو دهد و به کنترل در آورد چشمی را، که وظیفه اش کرنش است در هنگام روبرو شدن با نامحرم.
به ما نگفتند که سید بن طاووس و شیخ مفید و سید مهدی بحرالعلوم که به دیدارت نائل شدند اهل گناه نبودند، یعنی ما هم باید این چنین باشیم.کاش میدانستم که هر #گناه، فاصله را دورتر میکند و هر #ترک_گناهی، قدمی است برای رسیدن به رضایت شما.
کاش میدانستم که باید #مایه_زینت شما باشم نه باعث #شرمساری.
?گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم
?گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
—————————————–
[۱]: به نقل از ارتباط معنوی با حضرت مهدی علیه السلام. ص۶۱: علی بن مهزیار اهوازی، ۲۰ سال به حج رفت تا به دیدار و ملاقات امام زمان علیه السلام برسد. در سفر آخر، قاصدی دنبال او آمد و او را از راه بیابانها به سمت جان جانان امام زمان علیه السلام راهنمایی کرد…. وقتی علی بن مهزیار در مقابل امام زمان علیه السلام در خیمه نشسته بود حضرت فرمودند: من شب و روز منتظرت بودم. علی با تعجب گفت: قاصد شما دیر آمد. حضرت فرمودند: من مشتاق شما بودم ولی در وجود شما گناهانی بود که مانع از دیدار میشد… (دلائل الامامه، ص۲۹۷).
[۲]: امام زمان علیه السلام فرمودند: اگر شیعیان ما… در وفای پیمانی که از ایشان گرفته شده، یکدل و مصمم باشند، البته نعمت دیدار، از آنان تاخیر نمی افتاد. (نگین آفرینش، ص۱۲۵)
?نویسنده:حسن محمودی
گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با بسم الله"آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن ” بسم الله الرحمن الرحیم” در پارچه ای پیچید و با ” بسم الله ” آن رادر گوشه ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و “بسم الله” را بی ارزش جلوه دهد.
وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد.زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشتو با گفتن “بسم الله” در مکان اول خود گذاشت.شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن “بسم الله” از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. ﺍﻳﻦ ﺧﻴﻠـــﻲ ﺟـــﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ ﺩﻟﻢ ﻧﻴﻮﻣﺪ ﻧﺬﺍﺭﻡ
ﻳﻪ ﻗﺴﻤﺘﻲ ﺍﺯﺳﻮﺭﻩ ﯾﺲ ﺗﻮ ﻗﺮﺁﻥ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ :
))•°• ﻛــُﻞِ ﻓــﻲ ﻓَﻠَــﻚ•َ((° َ•
ﻛــﻪ ﻣﻌﻨﻴﺶ ﻣﻴــﺸﻪ ﻫﻤــﻪ ﭼﻴـﺰ ﺩﺭ ﮔـﺮﺩﺵ ﺍﺳﺖ ↺
ﺟﺎﻟﺒﻴـﺶ ﺍﻳﻨﺠﺎﺳﺖ ﻛـﻪ ﺍﮔـﺮ ﻫﻤﻴﻨـﻮ ﺑـﺮ ﻋــﻜﺲ ﺑﺨــﻮﻧﻲ ﺑــﺎﺯﻡ
ﻣﻴــﺸﻪ :
↺
ﻛُــﻞِ ﻓــﻲ ﻓَﻠــﮏ
↻
ﯾﻌﻨـــﯽ ﺧـﻮﺩ ﺁﻳـﻪ ﻫــﻢ ﺩﺭ ﮔــﺮﺩﺷـﻪ
ﻋـﺎﺷﻖ ﺍﯾـﻦ ﺍﻋﺠﺎﺯﺍی ﻗــــﺮﺁﻧﻢ
حضرت علی” فرمودند: وقتی یک انسان جوان توبه می کند از مشرق تا مغرب قبرستان ها برای چهل روز از عذاب قبر نجات داده میشوند.
حضرت علی میفرمایند: نورانی شود چهره کسی که این حدیث را به دیگران میرساند