#به-قلم-خودم
ندیدن منجی دنیا برای هر انسانی که هنوز انسان است دردناک ترین حادثه زندگی است …این روزها دوباره غول پلید جنگ، از گوشه ای از دنیای انسانها سر بیرون آورده، وبازهم انسانهایی بی گناه از خانه خود آواره شده اند…دنیایی است که هنوز مصلح وناجی انسانها درآن ظهور نکرده،شاید این روزها مولای غریب ما هم دست به دعا برداشته، برای مظلومین ومستضعفین تمام جهان!مگر این جهان جز مهدی(عج) که را دارد؟تا ننگ جنگ ورنگ نیرنگ را از رخسار زمین بردارد؟؟؟ هر دلی که با یاد خدا می تپد،این روزها،آه او با ناله هم نواشده، کودک کار وچاه ۴۰متری؟ ماهنوز در دایره انسانیت هستیم،خدایا دست مارابگیر که از مستضعفین ، مظلومین ومحرومین غافل نشویم؟ فرهنگ اصیل ومذهب دلیر تشیع در وجود مردان ماست،نباید این آزادگی وآزادی انسانیت در قلمرو روح ما زنجیر شود!بگذاریم تا در هوای انسانیت تنفس کنیم ،آغوش ما برای همه کودکان کار ،کودکان یتیم ،کودکان طلاق، فرزندان بدسرپرست و..باز است ،ماهمه مادر وپدر همه ی فرزندان ایران باشیم! اگر کودکی ۶روز در چاه می ماند گرسنه وتشنه!! گناه ازماست که از اوغافل بوده ایم!! گناه از ماست که فراموش کرده ایم فرهنگ ومذهب تشیع وحب علی(ع) را!! اگر مردی به پستی گناه می رسد ، وسیاهی جرم وجنایت لوح روحش را فرامی گیرد …گناه ماست که سکوت کردیم ،آنجا که باید فریاد می زدیم ،تا حتی آن کسی که خودش رابه خواب زده هم بیدار شود؟ حس مادرانه ام، وشاید احساس انسان بودن….مرا غصه دار کودکی کرد،که ای کاش ما وقتی بی تفاوت از کنارش رد می شدیم،تفاوت اورا با کودکانی که شادی وبازی تمام زندگی آنهاست را می فهمیدیم…..خدایا مارا انسان آفریدی،مارا در این دایره انسانیت ،به بالاترین ها برسان، مارا از شقاوت های حیوانی دور بدار.خدایا تو هیچ ترسان وتنهایی را ، تنها نگذار، بی پناهان را پناه ده…
خدای من اشک چشم کودکان جنگ …آوارگان اوکراین وهمه بی پناهان را نه شورای امنیت! ونه سازمان ملل!! نمی فهمد !! تنها یاور مستضعفین منتظر یک اشاره ی توست….مددی یا الله…
همه ی کودکان سرزمینم را مادر هستم… وتمام کودکان جهان را …
برای همه کودکان زمین، امن ترین آغوش را (که همان آغوش خداست) آرزومی کنم…
خدایا برسان منجی ما را…
#به-قلم-خودم
ای دلیل بودنم،ای که در تیر رس نگاه توام…کجا روم بی تو؟چرا روم؟کدام زیبایی زیباتر از نگاه توست؟کدام رهایی ..رهاتر از باتوبودن است؟بمان ای شکوه دیدار؟ ای حبل الورید،رب مجید،یاحمید بحق محمد،یاعالی،بحق علی،یافاطر،بحق فاطمه، یامحسن بحق حسن،یاقدیم الاحسان بحق حسین…
برمن ببخش زشتی کردارم،تلخی گفتارم،تویی تنهایارم
خداوندا درگاه تو جای نا امیدی نیست،چگونه باور کنم که پایان من جزتوباشد؟ای مقصود آرزوهایم،تو ای بهانه ی زیبای زنده بودن،ای بهانه جان دادن دل های عاشق! توبهای خون شقایق هایی،برق پلاک،حرمت خاک،باتو ، تمام هستی عاشق می شود،نام توبه هرچیزی جان می دهد…دلی که به عشق تو می تپد،همیشه هست …
?? فاطمه زهرا (س) و حجاب
پیامبر (ص) و تربیت فطرت حیا و حجاب در فاطمه (۲):
? …… فاطمه عليها السّلام به پدرش عرض كرد: اى حبيب من، و اى نور ديدگانم به من بگو كه اينان چه كرده بودند و رفتارشان چه بود كه به اين عقوبت گرفتار شدند.
رسول خدا (ص) فرمود: اى دختر عزيزم امّا آن زنى كه به موى سرش معلّق در آتش بود، آن فردى بود كه موى سر خويش از نامحرمان نمى پوشانيد،
و امّا آن زنى كه به زبانش آويخته بود او كسى بود كه با زبان، شوهر خويش را آزار مى داد،
و آنكه به پستانهايش آويزان بود زن شوهردارى بود كه از آميزش با شويش پرهيز داشت
و امّا آنكه به پاهايش معلق در دوزخ بود كسى بود كه بدون اذن همسر خود از خانه بيرون مى رفت،
و امّا آن زنى كه گوشت بدن خويش را مى خورد آن بود كه خود را براى نامحرمان زينت مى كرد،
و امّا آنكه دست و پايش را به هم زنجير كرده بودند و مارها و عقربها بر او مسلّط بودند زنى بود كه درست وضو نمى ساخت و لباسش را از آلودگى به نجس، تطهير نمى كرد، و غسل جنابت و حيض بجاى نمى آورد و خود را نظيف نمى ساخت، و به نماز اهميّت نمى داد،
و امّا آن كر و كور و لال زنى بود كه از غير شوهر خويش داراى فرزند مى شد و به شوهر خود نسبت مي داد،
و آنكه گوشت بدنش را با مقراضها مى بريد پس وى زنى بود كه خود را در اختيار مردان اجنبى مي نهاد و خود را بدانها عرضه مي نمود،
و امّا آن زنى كه سر و رويش آتش گرفته بود و مشغول خوردن روده هاى خود بود آن كسى بود كه دلّالى جنسى به حرام ميكرد،
و امّا آنكه سرش سر خوك و بدنش بدن الاغ بود آن زنى بود كه سخن چينى به دروغ مي نمود،
و امّا آنكه رخسارش رخسار سگ بود و آتش در پشت او مي ريختند و از دهانش بيرون مى آمد آن زنى آوازه خوان و نوحه گر و حسود بود،
آنگاه پيامبر (ص) فرمود: واى بر زنى كه شوى خويش را به غضب آرد، و خوشا به حال بانوئى كه شوهرش از او راضى باشد".
(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص 10)
? در این روایت سخن از عذاب زنهای مسلمان است یعنی نگرانی پیامبر از عذاب زنهای اُمت خودش می باشد که بخاطر بدحجابی و بیرون گذاشتن ذرّه ای از موی سر خود، از امر الهی سرپیچی کردند و در برابر دستور او که فرموده بود “باید زنها روسری های خود را بر سینه ها بزنند” «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَ» ایستادگی کردند، امّا کفّار که جایگاهشان معلوم است.