#به_قلم_خودم
دلم را برای توجا گذاشتم آنجا که توهستی ونمی بینمت آنجاکه به آرزوی دیدار تومی آیند….دریای بی کران عشق, خلوت جمعه های عاشقانه من ,وصدای ندبه های دوست دارانت و زمزمه ی لبهایم هر شب الهی عظم البلا….که بی تو بلاست تمام دنیا ای رحمت بی پایان خدا ! عطش دلم برای دریای نگاه توست واکنون,زمان توست ودنیاجهان تو, ودل ها حیران تو,چرخش زمین , رویش گلها,تنهایی ماه, طلوع خورشید….چرخِ فلک سرگردان توست!بی تو جهانم بی نظم است ای آراستگی ایمانم , شیعه تو بودن غربت است ودرد تنهایی ….شهادت طلبی است ودنیاگریزی,ظلم ستیزی است وصلح طلبی…برای باتوبون جزتو تورانمی خواهم !مرا چون قاصدک سبک ورهاکن تا درآسمان باتوبودن! رهاشوم در سرگردانی غربت وتنهایی تو ,وبمیرم برای آواره گی وغربت وغصه هایت ای تمام هستی ام فدایت!
وبازهم دلتنگ شدم ودعایم توسل به تو, برای دیدن تو!برای آمدنت,یاوجیها عندالله,اشفع لنا, سیدنا,امیدما,هنوزهم زائریم به امید ظهورت ,ای آیه کوثر! قران اطهر, ظهورتو آسودگی دلهاست وآمدنت نَفَس گرم زمین است وبهارزیرقدم های تومی شکفد!
وجمکران دهکده ی جهانی دیدارتوست ,که دل های منتظر را می کشاند….ومن بازهم زائرمی شوم,طاهرمی شوم,به توسلام می دهم وبازهم برای تومی نویسم وقلم برای نام توقیام می کند…سلام برتوای قائم آل محمد